بشنو

محتوای مثنوی

  • فهرست مثنوی

  • انتخاب موضوع

عنوان شعر
عنوان شعر
آدرس سایت
نی نامه
1
بشنو این نی چون شکایت می‌کند از جدایی‌ها حکایت می‌کند
کز  نیستان تا  مرا   بُبْریده‌اند در نفیرم مرد و زن نالیده‌اند
سینه خواهم شَرحه شَرحه از فِراق تا بگویم شرحِ درد اشتیاق
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش باز جوید روزگارِ وصلِ خویش
5
من به هر جمعیّتی نالان شدم جفت بدحالان و خوش‌حالان شدم
هر کسی از ظَنِّ خود شد یار من از درونِ من نجُست اسرارِ من
سِرِّ من از ناله من دور نیست لیک چشم و گوش را آن نور نیست
تن ز جان و جان ز تن مستور نیست لیک کس را دیدِ جان دستور نیست
9
آتش است این بانگِ نای و نیست باد هر که این آتش ندارد نیست باد!
آتشِ عشق است کاندر نی فتاد جوششِ عشق است کاندر می  فتاد
نی حریفِ هر که از یاری بُرید پرده‌هایش پرده‌های ما درید
همچو نی زهری و تِریاقی که دید؟ همچو نی دمساز و مشتاقی که دید؟
نی، حدیثِ راهِ پر خون می‌کند قصّه‌های عشقِ مجنون می‌کند
محرمِ این هوش جز بی‌هوش نیست مر زبان را مشتری جز گوش نیست
15
در غمِ ما روزها بیگاه شد روزها با سوزها همراه شد
روزها گر رفت، گو: رو، باک نیست! تو بمان، ای آن که چون تو پاک نیست
هر که جز ماهی، ز آبش سیر شد هر که بی‌ روزی‌ست، روزش دیر شد
در نیابد حالِ پخته هیچ خام پس سخن کوتاه باید، والسّلام!