بشنو
این صدایی که از نی میشنوی از آتش است و از باد نیست و هر کسی که این آتش را نداند که چیست و هرکس این آتش را در درونش ندارد نیست باد! این آتش عشق است که در نی افتاده است و این جوشش عشق است که در می افتاده است.
نی یار و همدم خوبی است برای هر که از یاری دور افتاده و جدا شده است. کسی که در سوز و گداز جدایی از یاری است و سینهای شرحه شرحه از فراق دارد حریف خوبی برای نوای آتشین نی است و پردههای آهنگ نی میتواند پردههای حجاب و دو رویی او را از میان بردارد.
چه چیزی مانند نی میتواند همزمان چون زهر و پادزهر باشد. کدام ساز است که مانند نی میتواند اینچنین مانند زهر بسوزاند و مانند تریاک تسکین دهنده باشد؟! کدام ساز دیگری میتواند اینچنین به لب نوازنده نزدیک باشد و اینچنین دمساز و مشتاق آن لب و جوشش عشقی که از آن لب مانند آتشی به درون نی دمیده میشود باشد؟! نی حدیث راه پر خطر و پر خون عشق را میگوید و نی قصههای عشق مجنون را میسراید. همانگونه که مشتری زبان فقط گوش است، تنها کسی میتواند شنونده و محرم این هوش باشد که بیهوش باشد.
دیدگاهتان را بنویسید