بشنو
اگر می می جوشد و جوشش دارد از عشق است.
هر چی در این عالم هست، اگر درختی میوه میدهد، اگر ابر میبارد، اگر خورشید میتابد و ..
همه یک شوقی دارند، همه با یک شوقی دارند این کارها را میکنند، همه با یک عشقی دارند این کارها را میکنند، به اینها همه وعده داده شده است که اگر شما عمل صالح انجام دهید به وصال او میرسید.
عمل صالح درخت این است که میوه بدهد، عمل صالح ابر این است که ببارد، عمل صالح خورشید این است که بتابد و … عمل صالح ما چیست؟ عمل صالح تو چیست؟؟
نی حریف هر که از یاری برید…
هر کسی که حالیش بشود این فراغ را، ما همه از آن یار بریدهایم و به اینجا آمدهایم. لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم و … ما شما را در احسن تقویم آفریدیم، در بهترین حالت های قوام آفریدیم، اما بعد به اسفل السافلین دنیا آوردیمتان، پس ما همه جدا شدهایم، اما چطوری است که قُصهای نداریم؟! غمی نداریم؟!
پردههایی است که روی قلب را گرفته است و نمیگذارد ما توجه کنیم به اون فِراقی که برای ما حاصل شده است. نی حریف هر که از یاری برید یعنی من نی که دارم با شما حرف می زنم یار آن کسی هستم که آن فراق و آن جدایی را می فهمد و من یار و همدم او هستم. من انیس و مونس او هستم.
مثنوی این قدرت را دارد که در انسان سیر ایجاد کند. حرکت ایجاد کند.
فقط علوم قلبی، یعنی علومی که خداوند در قلب انسان نازل کرده است، میتواند انسان را تکان بدهد می تواند انسان را حرکت بدهد. برای همین میگوید اون پرده هایی که بین ما و خداست، آن حجاب ها را از بین میبرد.
کسی که اون ادراک فراغ را بکند، کسی که درک کند من یک زمانی اونجا بودم حالا اینجا هستم، برای چنین انسانی پرده در میشود مثنوی و اون را به حرکت در می آورد.
چنین شخصی واقعا اگر دو بیت بخواند ۲ پله میرود بالا، ده بیت بخواند ۱۰ پله می رود بالا
این خاصیت علوم لدنی است، خاصیت علوم قلبی است که خداوند بر قلب انسان وارد میکند.
ایشان سیر میدهند انسان را …
یک تفسیر دیگر هم این بیت را کرده اند که گویی انسان هایی که رازهایی دارند و به حرف نمی آیند، پرده های این نی ایشان را مست می کند و پرده در می شوند و به حرف می آیند.
دیدگاهتان را بنویسید