بشنو

فهرست مثنویchevron_leftدفتر اولchevron_leftپادشاه جهودchevron_leftمتابعت نصاری وزیر را

حال عارف این بود بی خواب هم گفت ایزد: «هُمْ رُقُودٌ» زین مَرَم
خفته از احوال دنیا روز و شب چون قلم در پنجه تقلیب  رب
آن که او پنجه نبیند  در  رقم فعل پندارد به جنبش از قلم
شمه‌یی زین حال عارف وانمود عقل را هم خوابِ حسّی در ربود
رفته در صحرایِ بی‌چون جانشان روحشان  آسوده  و  ابدانشان