بشنو

فهرست مثنویchevron_leftدفتر اولchevron_leftپادشاه و کنیزکchevron_leftفرستادن پادشاه رسولان به سمرقند به آوردن زرگر

بعد از آن از بهرِ او شربت بساخت تا بخورد و پیش دختر می‌گداخت
چون ز رنجوری جمالِ او نماند جانِ  دختر  در  وبالِ  او نماند
چون که زشت و ناخوش و رخ‌زرد شد اندک اندک  در  دلِ  او  سرد  شد