بشنو

فهرست مثنویchevron_leftدفتر اولchevron_leftپادشاه و کنیزکchevron_leftعاشق شدن پادشاه بر کنیزک رنجور و تدبیر کردن در صحت او

شه طبیبان جمع کرد از چپ و راست گفت: جانِ هر دو در دستِ شماست
جانِ من سهل است، جانِ جانم اوست دردمند و خسته‌ام، درمانم اوست
هر که درمان کرد مر جانِ  مرا برد گنج و دُر و مَرجانِ   مرا
جمله گفتندش که: «جانبازی کنیم فهم گِرد آریم  و انبازی  کنیم
هر یکی از ما مسیحِ  عالمی‌ست هر اَلَم را در کفِ ما  مرهمی‌ست»
«گر خدا خواهد» نگفتند، از بَطَر پس، خدا  بنمودشان عَجز  بَشَر
بَطَر

سرمستی و شادی، غرور داشتن، ناسپاسی کردن

بَطَر:

سرمستی و شادی، غرور داشتن، ناسپاسی کردن

ـ

طبیبان شاید همه روش ها و تکنیک ها و راه های این دنیایی هستند که ادعای کمک کردن به ما را دارند ولی هیچ کدام واقعا هیچ کاری از پیش نمی برند چرا که راه درمان ایشان راهی خدایی نیست و به منبع وحی و الهام خدایی متصل نیستند.

همه روش ها و مکاتبی که ادعای درمان بشر را دارند شاید با این استدلال ناتوان باشند اگر اتصال با منبع وحی و عقل کل و هوش کل نداشته باشند. طبیبان این دنیایی می آیند با هزار ادعا که هر یک از ما خود مسیح عالمی است و هر الم را بر کف ما مرهمی است ولی در واقع هیچ کاری نمی توانند بکنند.

آخرین ویرایش 11 مرداد 1400