بشنو

فهرست مثنویchevron_leftدفتر اولchevron_leftپادشاه و کنیزکchevron_leftملاقات پادشاه با آن ولی که در خوابش نمودند

دست بگشاد و کنارانش گرفت همچو عشق اندر دل و جانش گرفت
دست و پیشانیش بوسیدن گرفت وز مُقام و راه پرسیدن گرفت
پرس پرسان می‌کشیدش تا به صدر گفت: «گنجی یافتم، آخِر به صبر»