بشنو

فهرست مثنویchevron_leftدفتر اولchevron_leftپادشاه و کنیزکchevron_leftعاشق شدن پادشاه بر کنیزک رنجور و تدبیر کردن در صحت او

آن یکی خر داشت و پالانش نبود یافت پالان گُرگ خر را در ربود
کوزه بودش، آب می‌نامد به دست آب را چون یافت، خود کوزه شکست

کارهای دنیا همیشه می لنگد ! مال دادیم کنیزک را خریدیم و از قضا کنیزک بیمار شد.

کنیزک اشاره به چیست ؟ آن چیزی که ما عاشق آن می شویم و دلمان به آن بند می شود و غلام آن می شویم. ما ممکن است عاشق کارمان شویم و غلام کارمان شویم و عمر خود را صرف کنیم برای کار و مقام کاری و شخصیت کاری خودمان و از قضا درست وقتی که آن مقام یا آن کار یا آن موقعیت را به دست می‌آوریم مشکل دیگری پیش می آید. ۱۰ سال تلاش کردی تا رییس اداره شوی حالا رییس شدی ولی کمر درد چنان شدیدی گرفته ای که دیگر نمی توانی پشت میز بنشینی !

آن زمان سالم بودی ولی رییس نبودی حالا رییس شدی ولی دیگر سالم نیستی تا ریاست کنی.

و همه کارهای دنیایی به همین منوال است. همیشه چیزی کم است و هرگز همه چیز کامل نمی‌شود.

جوان و پر […]

آخرین ویرایش 29 مهر 1400